توف آتشفشانی


خاكسترهاي آتشفشاني پس از رسوبگذاري در محيط‌هاي رسوبي توف‌هاي آتشفشاني را به‌وجود مي‌آورند.

اين سنگ‌ها به‌عنوان مصالح ساختماني كاربرد دارند؛ مانند توف‌هاي سبزرنگ رشته كوه البرز.



پوکه ی معدنی


از پوكه‌ي معدني به‌عنوان مصالح ساختماني در سقف‌ و دیوارهای پیش ساخته ساختمان‌ها استفاده مي‌شود.

سبك‌بودن، تخلخل زياد و سيمان‌گيري خوب از ويژگي‌هاي اين سنگ مي‌باشد.




سنگ پا

 


از سنگ پا به‌عنوان ساينده در صنعت چوب‌بري استفاده مي‌شود.

 


 

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | 4:59 PM | نویسنده : معلم ششم |

مدرسه و سلامت اهميت صبحانه خوردن در يادگيري بهتر دانش



صبحانه نخوردن يكي از مشكلات شايع در اين دوران است. مطالعات نشان داده است كه دانش آموزاني كه بدون خوردن صبحانه به مدرسه مي روند يادگيري و كارآيي لازم را ندارند.
نخوردن صبحانه و گرسنگي در طي ساعات كلاس درس موجب پايين آمدن قند خون و نرسيدن گلوكز (قند خون) به مغز مي شود كه نتيجه آن اختلال در عملكرد مغز است. معمولاً دانش آموزان نداشتن وقت را دليل نخوردن صبحانه عنوان مي كنند.
لازم است اهميت مصرف صبحانه و تاثير آن در يادگيري به دانش آموزان آموزش داده شود. توصيه هايي مانند صرف شام در ساعات ابتداي شب، خوابيدن به موقع، زودتر از خواب بيدار شدن در صبح و تشويق دانش آموزان به ورزش قبل از مصرف صبحانه موجب مي شود كه دانش آموز به تدريج اشتهاي خود را براي خوردن صبحانه پيدا كند.
به دانش آموزان توصيه كنيد در وعده صبحانه، از نان (به عنوان منبع تامين انرژي)، پنير با تخم مرغ (به عنوان منبع تامين پروتئين) و شير (براي تامين پروتئين و كلسيم) استفاده نمايند.
كره همراه با مربا يا عسل يا خرما بخشي از انرژي مورد نياز روزانه را تامين مي كند. علاوه بر آن كره منبع خوبي از ويتامين هاي محلول در چربي مانند ويتامين A و D است.
مثال هايي از يك صبحانه مناسب براي دانش آموزان و نوجوانان، نان و پنير و گردو، نان و پنير و گوجه فرنگي، نان و پنير و خيار، نان و تخم مرغ و گوجه فرنگي، نان و كره و مربا، نان و كره و خرما، نان و پنير و خرما است. مصرف يك ليوان شير همراه با صبحانه توصيه مي شود.
انواع غذاهاي سنتي مانند عدسي با نان، خوراك لوبيا با نان، آش هاي محلي از غذاهاي مفيد و با ارزش بالاي غذايي به شمار مي آيند كه در هر منطقه به عنوان صبحانه مصرف مي شوند.
به دانش آموزان، معلمين و مراقبين بهداشت مدارس در آموزش تغذيه اين مناطق بايد مصرف آنها را ترويج و تشويق كرد.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | 3:48 PM | نویسنده : معلم ششم |

 

متن دعای فرج

اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ 
 
وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ 
 
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ
 
فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
 
اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ
 
مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ
 
اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى
 
فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب
 
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
 
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
 
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
 
متن دعای سلامتی آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف
 
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی
 
هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً
 
وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم راحمین
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | 3:30 PM | نویسنده : معلم ششم |
 
 
 

یک لیمو و دو تا دانه ی کوچک که در شیارها قرار می دهیم ،

حالا دو تا برش روی پوست به شکل گوش ،

می شود : یک گربه ی عصبانی

چه عصبانیتی!!!!!

می شه طوری درستش کرد که خوشحال به نظر برسه ؟

البته باید یه کمی صبر کنیم تا لیمو شیرین فصل بیاد .


 


 

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, | 3:8 PM | نویسنده : معلم ششم |


 

گذشت پائیز آمــد فصل سرما

 

 

 

 

                           سر آغازش شب زیبـــای یلدا

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, | 2:3 PM | نویسنده : معلم ششم |
 

به نام خدا

داستان ضحاک ماردوش یکی از زیباترین داستان های شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی است.خلاصه ی این داستان به زبان ساده :

***********************************************************

سرگذشت ضحاك مار به دوش
 
در افسانه هاي كهن اين سرزمين پادشاه عادل و درستكاري بود كه اهريمن پليد تصميم به جنگ و ستيزه با او گرفته بود . اين پادشاه درستكار كه مرداس نام داشت مردي خداپرست و پرهيزكار بود . بارها توسط اهريمن وسوسه شده بود كه از كارهاي خوب و اعمال نيك دست بردارد ولي با صبر و سعي خودش بر ايمان و خوبيهايش ثابت مانده بود . روزي اهريمن با خود انديشيد و سپس خود را به صورت مرد جواني در آورده و به قصر مرداس رفت تا او را بفريبد. وقتي به قصر رسيد پسر پادشاه ضحاك بر روي تختي تكيه داده بود و استراحت مي كرد ضحاك بسيار نادان و كم تجربه بود و اهريمن به راحتي توانست با حرفهاي جذاب خود او را بفريبد. روزها گذشت و همچنان دوستي بين ضحاك و اهريمن محكمتر مي شد تا جايي كه ضحاك براي هر تصميمي كه مي گرفت حتماً نظر اهريمن را جويا مي شد . روزي اهريمن رو به ضحاك كرده و به او گفت: مي دانم كه پدرت زحمات زيادي براي اين قصر و حكومت و مردم كشيده است ولي حقيقت اين است كه مردم دلشان مي خواهد فرمانرواي جواني مثل تو داشته باشند چون پدرت ديگر پير و فرسوده شده است. ضحاك جواب داد ؛ نه پدر من هنوز زنده است اين امكان ندارد . اهريمن پاسخ داد ، مهم اين است كه تو به پادشاه شدن علاقه داري و براي رسيدن به آن بايد تلاش كني اگر تنها مانع رسيدن تو به تاج و تخت زنده بودن پدرت است ميتواني او را بكشي. به هر حال او پير است و حتي اگر به دست تو هم كشته نشود همين روزها خواهد مرد ، در اين راه هر كمكي هم از دستم بر بيايد برايت انجام مي دهم . ضحاك نادان تسليم تلقينات اهريمن گشته و بي چون و چرا پذيرفت . اهريمن فرداي آن روز چاه عميقي را بر سر راه مرداس ايجاد كرد روي آن را با برگهاي خشك پوشاند، سپس به بالاي ديوار باغ رفت و منتظر مرداس شد .مرداس موقع عبور از آنجا بر روي برگهاي خشك قدم گذاشت و به درون چاه پرتاب شد و از دنيا رفت . ضحاك به جاي پدرش بر تخت پادشاهي نشست ولي هيچكدام از خصوصيات پدرش را نداشت . او مردي خود خواه و بي فكر بود و فقط به فكر خوشي هاي خودش بود به همين جهت از زماني كه تاج و تخت شاهي به او واگذار شد ظلم و ستم بر مردم را شروع كرد . براي ترتيب دادن جشن ها و ضيافت هايش احتياج به آشپز ماهر داشت بنابر اين اهريمن خود را به شكل آشپز در آورد و با پختن غذاهاي خوشمزه و ترتيب دادن سفره هاي رنگين محبت خود را در دل ضحاك جاي داد . روزي ضحاك آشپز را صدا كرد و گفت: از كار تو خيلي راضي هستم آرزويت را بگو تا برايت برآورده سازم . آشپز هم كه منتظر فرصت بود ، گفت : تنها آرزوي من شادي شماست و آرزو دارم شانه هاي شما را ببوسم و محبتم را اينطوري كه به شما نشان بدهم . ضحاك قبول كرد و لباسش را كنار زد درست همان لحظه اي كه آشپز شانه هاي ضحاك را بوسيد دو مار ترسناك در جاي بوسه ها ظاهر شدند و همان لحظه بود كه آشپز ناپديد شد . ضحاك كه حسابي ترسيده بود دستور داد مارها را از ريشه ببرند ولي درست در همان جاهاي برش ، مارهاي ديگر روئيدند. چندين بار اين كار تكرار شد ولي فايده اي نداشت چون به محض بريدن ريشه مارها به جاي آن مار ديگري مي روييد . ضحاك پزشكان زيادي را براي كمك گرفتن به دربار خود دعوت كرد ولي همه آنها از كمك به او عاجز بودند . روزي از همين روزها اهريمن كه خود را به شكل پزشك ماهري در آورده بود به نزد پادشاه آمد به او گفت : مارها در اثر خوردن مغز انسان روز به روز ضعيفتر مي شوند پادشاه تصميم گرفت براي نجات خود از دست مارها هر روز حكم اعدام دو نفر را بدهد و از مغزهاي آنها براي نجات خود استفاده كند . روزها گذشت و پادشاه هر روز دو انسان بيگناه را فداي خودخواهي خودش مي كرد تا اين كه يك روز خدمه هايي كه مسوول تهيه غذا از مغر انسان براي مارها بودند تصميم گرفتند از مغز حيوانات استفاده كنند و زندانيان محكوم به اعدام را فراري بدهند. سالها گذشت تا اين كه فريدون قهرماني كه پدرش نيز بدست ضحاك به قتل رسيده بود بر عليه او قيام كرد و او را شكست داد و مردم بينوا را نجات بخشيد و اينچنين بود كه اهريمن نااميد و غمگين شد . ضحاك مار دوش در غاري واقع در كوه دماوند زنداني شد و ديگر هيچ مغزي نبود تا خوراك مارها شود و به اين ترتيب خودش هم گرفتار شد ، اهريمن كه خودش ضحاك را گمراه كرده بود لحظه به لحظه با خنده هاي شيطاني اش او را آزار ميداد ولي هرگز نتوانست فريدون شاه را گمراه نمايد چون او از نيروي عقل خودش استفاده مي كرد . از اين داستان نتيجه مي گيريم كه ۱- هرگز براي رسيدن به پول ، مقام يا موفقيت باعث آزار ديگران نشويم و مانند ضحاك كه براي رسيدن به مقام راضي به مرگ پدرش شد فقط به فكر امروز نباشيم . ۲- براي نجات خودمان حق نداريم زندگي ديگران را در معرض خطر قرار دهيم . ۳- هر كاري كه انجام مي دهيم علاوه بر آن كه سزايش را در جهان آخرت خواهيم داد در اين دنيا هم مكافات عمل خود را پس مي دهيم .
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, | 8:44 PM | نویسنده : معلم ششم |
 
تست مغز

یک خطای دید بسیار جالب

۱- در صورتیکه حرکت نقطه متحرک را تعقیب کنید تنها یک رنگ را می بینید: صورتی !!!

۲- حالا لحظاتی به علامت + که در وسط دایره قرار دارد خیره شوید. نقطه متحرک را پس از لحظاتی به رنگ سبز خواهید دید.

۳- حالا زمان بیشتری را بر روی علامت + تمرکز کنید پس از لحظاتی نقاط صورتی آهسته آهسته ناپدید خواهد شد. ....

نتیجه :

عجیب اینجاست که هیچ نقطه سبزی در این عکس در کار نیست!!! و در واقع نقاط صورتی نیز ناپدید نمی شوند. این دلیل محکمی است که بدانیم ما همیشه دنیای خارج را آنگونه که هست نمی بینیم...


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, | 8:29 PM | نویسنده : معلم ششم |

پاورپوینت “ تصاویر زیبا از طبیعت ”

 
فایل پاورپوینت “ تصاویر زیبا از طبیعت ”

جهت دانلود بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

لینک دانلود کلیک کنید


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 7:18 PM | نویسنده : معلم ششم |

پاورپوئینت عوامل گسترش علوم و فنون در دوره ی اسلامی از درس دهم کتاب مطالعات اجتماعی ششم دبستان

 

پاورپوئینت پیشرفت های علمی مسلمانان از درس نهم کتاب مطالعات اجتماعی ششم دبستان

 
 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 6:12 PM | نویسنده : معلم ششم |

یک پزشک و یک ریاضی دان در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند پزشک رو به ریاضیدان کرد و گفت:مایلى با همدیگر بازى کنیم؟

ریاضیدان که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتورا روى خودش کشید.

پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

ریاضیدان مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم.

این پیشنهاد چرت ریاضیدان را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند.

پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»

ریاضیدان بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد. حالا نوبت خودش بود. ریاضیدان گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود 3 پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»

پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد

و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

بالاخره بعد از ۳ ساعت، ریاضیدان را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. ریاضیدان مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت:

«خوب، جواب سوالت چه بود؟» ریاضیدان دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!!


 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 4:43 PM | نویسنده : معلم ششم |



بالاخره علم بهتر است یا ثروت؟

 

بالاخره علم بهتر است یا ثروت؟

 

جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت ؟

علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی(علیه السلام) فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام (علیه السلام) در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام(علیه السلام) به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است ؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.

همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی(علیه السلام) و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی(علیه السلام) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام(علیه السلام) در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام(علیه السلام) شگفتزده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.

نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی(علیه السلام) مردم به خود آمدند:

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان، آرام و سرافکنده از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام(علیه السلام) را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم !

* البته نقل است که گروهی با قصد و نیت ، این افراد را اجیر کرده بوداند و به نزد حضرت مولا(علیه السلام) می فرستادند تا او را به زعم خود در نزد مردم خوار کنند؛ اما زهی خیال باطل ! روسیاهی به زغال ماند !!

خلاصه علم بهتر است !


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 4:29 PM | نویسنده : معلم ششم |

زندگينامه باباطاهر همدانی

زندگينامه باباطاهر,زندگي نامه باباطاهر همدانی

زندگينامه باباطاهر همدانی
باباطاهر همدانی، معروف به «باباطاهر عریان»؛ عارف، شاعر و دوبیتی‌سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری.
درباره خاندان، سال‌ تولد و وفات‌، نحوه معاش‌ و طریق‌ کسب‌ دانش‌ و معرفت‌ و مسلک‌ عارفانه او، از منابع‌ قدیم‌، اطلاعات‌ دقیق‌ و روشنى‌ وجود ندارد. آن‌چه از گذشتگان به ما رسیده است یادکردی از زیست عارفانه و خوی درویشی اوست و این از نام او هویداست. بابا لقبی بوده که در گذشته به پیران وارسته می‌داده‌اند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است.
باباطاهر در شهر قدیمی همدان زندگی خود را به گمنامی سپری می‌کرد. به تدریج در اثر پاکی درون، خودسازی و بی‌علاقگی به دنیا دارای کراماتی شد که نام او را بر زبان‌ها انداخت.
گویند که در هنگام ورود طغرل‌شاه سلجوقی به همدان، باباطاهر در قید حیات بوده و ملاقاتی میان وی و امیر سلجوقی روی داده است. این دیدار تأثیر شگرفی بر طغرل برجای می‌گذارد که شرح آن چنین آمده است: «شنیدم که چون سلطان طغرل‌بیگ به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند: باباطاهر، باباجعفر و شیخ همشا که در کوهکی بر همدان که آن را خضر خوانند، ایستاده بودند.

نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصرالکندری پیش ایشان آمد. باباطاهر پاره‌ای شیفته گونه بود. او را گفت: با خلق خدا چه خواهی کرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمایی، بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید: ان الله یأمر بالعدل والاحسان. سلطان بگریست و گفت: چنین کنم. بابا دستش بگرفت و گفت: پذیرفتی؟ سلطان گفت آری.»
در روزگار ما باباطاهر عریان بیشتر با دوبیتی‌های شیرین و دلربایش شناخته می‌شود. دوبیتی‌های باباطار بیشتر به لهجه لری سروده شده و از نوع فهلویات (پهلویات) و ترانه‌های معمول در نقاط مختلف ایران است. بیشتر این دوبیتی‌ها به زبان محلی و شبیه به لغت‌های لری می‌باشد.
باباطاهر عاشق خداوند، طبیعت و انسان بودن است. در کلامش بارها از کوهستان‌ها، دشت‌ها و رودخانه‌های زیبای ایران‌زمین، رفتار و اخلاق خوب و ستایش خداوند سخن می گوید. باباطاهر انسان‌ها به ارزش نهادن به زندگی سفارش می‌کند؛ زندگی‌ای که در آن کمال و طی کردن درجات انسان بودن، حرف نخست را بزند. در دوبیتی‌های باباطاهر مکررا سخنانی دیده می‌شود که شامل پندها و اندرزهای وی به آیندگان است.
مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
و فردا نامه‌خوانان نامه خوانند
تو را زنامه خواندن ننگت آید
***
بگورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بی‌کفن ماند
نه دولتمندی برد از یک کفن بیش
***
فلک برهم زدی آخر اساسم
زدی بر خمره نیلی لباسم
اگر داری برات از قصد جانم
بکن آخر از این دنیا لباسم
***
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از حق پرسم که این چونست و آن چون
یکی را داده صد ناز و نعمت
یکی را داده قرص جو آلوده در خون
از باباطاهر علاوه بر دوبیتی های دلکش، دو قطعه و چند غزل با گویش لری و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتابی به نام «سرانجام» به یادگار مانده است. کتاب سرانجام شامل دو بخش «عقاید عرفا» و «صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی» است.
باباطاهر عریان پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافته است. آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندین‌بار بازسازی شده‌است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بود. در دوران حکومت رضاخان پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. در جریان این بازسازی لوح کاشی فیروزه‌ای رنگی مربوط به سده هفتم هجری بدست آمد که دارای کتیبه‌ای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم‌اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان انجام شده است. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ مورخه 21/2/1376 به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده است. هم اکنون در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده ‌است.
در اطراف مقبره باباطاهر تعدادی از بزرگان و ادیبان آرمیده‌اند که عبارت‌اند از: «محمد ابن عبدالعزیز» از ادبای قرن سوم هجری، «ابولفتح اسعد» از فقهای قرن ششم، «میرزا علی نقی کوثر» از دانشمندان سده سیزدهم و «مفتون همدانی» از شعرای قرن چهاردهم.
در شهر خرم‌آباد نیز بنایی به نام بقعه باباطاهر وجود دارد که به اعتقاد برخی زادگاه باباطاهر است.
 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 4:22 PM | نویسنده : معلم ششم |

دانشجویی به استادش گفت:

استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:

تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 3:48 PM | نویسنده : معلم ششم |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, | 1:10 AM | نویسنده : معلم ششم |

در مطالعه ریاضی هیچ وقت قلم وکاغذ را فراموش نکنید

1- بهتر است که قبل از تدریس معلم در کلاس یکبار درس را مطالعه کنیم ، این مطالعه حتی اگر همراه با دقت نباشد ولی باز هم می تواند مثمر ثمر باشد.

2- در کلاس درس باید تمام حواستان به کلاس درس باشد واگر معلم مسئله ای را حل کرد وخواستید آن را بنویسید با تکیه بر آنچه که یاد گرفته اید آن سوال را بنویسید و رونویسی نکنید ، البته این کار نیاز به مختصری تمرین تمرکز دارد . دقت کنید با این کار دوبار درس شما در همان کلاس درس مرور می شود که اگر فکر کنید بسیار خارق العاده است .

3- درس هر روز را باید همان روز خواند ، ما توصیه می کنیم که مطالبی را که در کلاس ثبت کرده اید یکبار دیگر با دقت بخوانید و بعد وارد دفتر اصلی کنید .

4- در مطالعه ریاضی هیچ وقت قلم وکاغذ را فراموش نکنید و از حل مسایل به شکل ذهنی اجتناب کنید زیرا در بسیاری از مواقع وقتی به حل مسئله ای می پردازیم می بیننیم که حدس های ما در حل مسئله درست نبوده اند ، همین طور وقتی سوال حل شده ای را مطالعه می کنید آن سوال را با حوصله بنویسید این کار باعث می شود که ذهن شما مسئله را خوب پردازش کند ولذا یادگیری شما با دوام شود. تجربه ثابت کرده است که دانش آموزانی که از روی حل المسائل سوالها را می خوانند شاید به سرعت (البته به نظر خودشان) آن را بفهمند ولی با سرعتی بیشتر آن را فراموش می کنند.

5- اگر خواستید مسئله ای را حل کنید روی آن مسئله خوب فکر کنید و دقیق خواسته سوال را درک کنید و اگر بعد از تلاش کافی موفق به حل آن نشدید از دوستان یا معلمین خود ویا کتاب های معتبر کمک بگیرید ، قطعاً بعد از یادگیری ، آن مسئله تا مدت ها از ذهن شما پاک نخواهد

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 11:20 PM | نویسنده : معلم ششم |

 

 

2- اگر رقم تقریب صحیح عدد داده شده اعشاری باشد: مانند نمونه بالا عملیات را انجام می دهیم یعنی از رقم اعشار آنها صرف نظر می گردد.

300 = ( با تقریب كمتر از 100 ) 2734/354 ( مثال

3- اگر رقم تقریب اعشار و خود عدد نیز اعشاری باشد : به تعداد رقم های بعداز ممیز در تقریب از عدد داده شده جدا می كنیم و به جای بقیه صفر قرار می دهیم ( قطع می كنیم

27/453 = ( با تقریب كمتر از 1 0 / 0 ) 2734 / 453 ( مثال

4ـ اگر رقم تقریب عدد 1 و خود عدداعشاری باشد : از ارقام اعشاری چشم پوشی كرده چون همه ارقام اعشاری بعد از ممیز از یك كمتر و فقط جزء صحیح عدد اعشاری را می نویسیم .

43 = ( با تقریب كمتر از یك ) 742 / 43 ( مثال

0 = ( با تقریب كمتر از یك ) 742 / 0 ( مثال

 

با توجه به اینكه در چاپ جدید كتاب ریاضی پایه اول راهنمایی روش تدریس گرد كردن از طریق حدس و تخمینی و ذهنی می باشد اما هنوز بعضی از همكاران به روش سابق گرد كردن ( ( قطع كردن ) ( حاصل ) = نصف تقریب + عدد داده شده ) را تدریس می كنند شایسته است برای تدریس درس گرد كردن از روش های زیر استفاده گرددد .

تقریب به روش گرد كردن

1- اگر رقم تقریب و عدد داده شده غیر اعشاری باشند : از سمت چپ به تعداد رقم های صفر عدد تقریب زیر ارقام داده شده قرار داده آخرین صفر اگر زیر عددی قرار گرفت كه آن عدد 5 یا بیشتر از 5 باشد یك واحد به رقم قبل از آن اضافه می كنیم و صفر های رقم تقریب مانند روش قطع كردن می نویسیم در غیر اینصورت عددی اضافه نخواهد شد .

35000 = ( با تقریب كمتر از 1000 ) 34543 ( مثال

3000 = ( با تقریب كمتر از 1000 ) 3473 ( مثال

2- اگر رقم تقریب غیر اعشار و عدد داده شده اعشاری باشد : طبق روش بالا انجام داده طوریكه از ارقام اعشاری صرف نظر می گردد.

30 =( با تقریب كمتر از 10 ) 72/34 ( مثال

600 =( با تقریب كمتر از 100 ) 273/583 ( مثال

3- اگر رقم تقریب و عدد داده شده اعشاری باشد : ئر این حالت به رقم بعد از از رقم اعشاری تقریب نگاه كرده , اگر 5 یا بیشتر از آن باشد یك واحد به رقم تقریب اضافه می كنیم در غیر اینصورت عددی اضافه نخواهد شد .

4/34=( با تقریب كمتر از 1/0 ) 3581 / 34 ( مثال

34/ 354 =( با تقریب كمتر از 1 0/0 ) 3421 /354 ( مثال

4- اگر رقم تقریب 1 و عدد داده شده اعشاری باشد : در این حالت به اولین رقم اعشاری بعد از ممیز نگاه می كنیم اگر عدد 5 یا بیشتر از 5 باشد یك واحد به رقم یكان اضافه می شود در غیر اینصورت عددی اضافه نخواهد شد .

 

35 = ( با تقریب كمتر از یك ) 72/34 ( مثال

532 = ( با تقریب كمتر از یك ) 34/532 ( مثال

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 10:57 PM | نویسنده : معلم ششم |

شمارش در مصر باستان

در سیستم شمارش عربی با 10 رقم(از صفر تا 9) می­توانیم اعدادی هرچقدر بزرگ که بخواهیم بسازیم. بدین گونه که همه ارقام را برای شمارش تا 9 بکار می­بریم و پس از آن برای ساختن اعداد بزرگتر، آنها را با هم ترکیب می­کنیم. به همین خاطر هر اندازه که جا برای نوشتن داشته باشیم، عدد کم نمی­آوریم.
اما مصریان باستان به گونه­ای دیگر فکر می­کردند، آنها یک خط ساده به معنای یک داشتند، مثل ما، اما در عوضِ یک نماد جدید برای عدد 2، آنها دو خط بکار می­بردند. به همین گونه سه خط برای عدد 3، چهار خط برای عدد چهار و تا نُه خط برای عدد 9. تا اینجا تقریبا تعداد زیادی خط وجود دارد! بنابراین مصریان برای عدد 10 یک نماد جدید ابداع کرده­اند.
سپس آنها اضافه کردن خطوط برای واحدها و نماد ده برای دهگانها را ادامه می­دهند تااینکه به صد برسند. در اینجا نیز باز به یک نماد جدید نیاز است.
اینگونه دستگاه شمارش، "یگانی" نامیده می­شود. در میان تمدنهای باستانی این سیستم متعارف و مشترک است. یک مزیت سیستم یگانی این است که تفاوتی در ترتیب نوشتن اعداد وجود ندارد. شما می­توانید نمادها را در هم بریزید و همچنان معنای آنها را پیدا کنید. اما در سیستم شمارش ما 123 معنائی متفاوت از 321 دارد.
مصریان نیز درست مانند ما 10 را پایه سیستم شمارش خود قرار داده بودند. وجود ده انگشت در دستان، این مساله را عادی می­نمایاند.
- نماد یک به احتمال از انگشت گرفته شده است. هرکسی شمارش را با انگشتانش آغاز می­کند.
 
 
 
 
- نمادها با بزرگتر شدن اعداد پیچیده­تر می­شوند. نماد عدد ده تکه­ای از یک ریسمان است.
 
 
 
 
- نماد عدد صد یک ریسمان مارپیچ است.
 
 
 
 
- نماد عددهزار یک لوتوس یا نیلوفر آبی است که برگ، ساقه و ساقه­های زیرزمینی یا ریشه را نشان می­دهد.
 
 
 
- نماد عدد ده­هزار یک انگشت منفرد بزرگ است . شاید این انگشت ده­هزار مرتبه بزرگتر از نماد یک است.
 
 
 
- نماد صدهزار یک بچه قورباغه است که به نظر تاحد زیادی به یک قورباغه دگرگون شده است. اگر دلیل استفاده این سمبل برای عددی به این بزرگی را می­خواهید استخری مملو از تخم قورباغه که همگی در حال دگردیسی به قورباغه­های کوچک هستند را در نظر بیاورید.
 
 
- نماد یک میلیون الهه­ای به نام "Heh" است.
 
 
 
مصریها حتی نمادی برای بینهایت نیز داشته­اند که بزرگتر از هر عددی که نوشته می­شده بوده است. این نماد یک دایره است که شما می­توانید همواره بر روی آن حرکت کنید بدون اینکه به پایان برسید.
 
 
Ra (خدای خورشید) عقابی است که این نماد را در هریک از چنگال­های خود حمل می­کند.
 
 
 
مصریان به سیستم شمارشی قوی برای ساختن اهرام نیاز داشته­اند. آنها باید مقدار سنگ مورد نیاز اهرام، غذای مورد نیاز روزانه کارگران و همچنین برای انبار کردن و اینکه هیچگاه تمام نشود را محاسبه می­نموده­اند.
آنان همچنین نمادهائی برای کسرها داشته­اند اما هیچ نمادی برای صفر نداشته­اند.



 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 7:49 PM | نویسنده : معلم ششم |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 5:50 PM | نویسنده : معلم ششم |

انواع زاويه:

زاويه ي نيم صفحه: زاويه اي که اضلاع آن در امتداد يکديگر باشند يا به عبارتي اندازه آن 180 درجه باشد.

زاويه ي صفر: زاويه اي که اضلاع آن در يک امتداد و در يک جهت باشد.

زاويه ي محدب: زاويه اي از نيم صفحه کوچک تر باشد.

زاويه ي مقعر: زاويه اي که از نيم صفحه بزرگتر باشد.

زاويه قائمه:‌زاويه اي که اضلاع آن بر هم عمود باشند.

زاويه ي حاده (تند):‌زاويه اي که اندازه آن کم تر از 90 درجه باشد.

زاويه ي منفرجه (باز):‌زاويه اي که اندازه ي آن بيش تر از 90 درجه و کمتر از 180 درجه باشد.

دو زاويه ي مجاور: دو زاويه که در يک رأس و يک ضلع مشترک باشند.

دو زاويه ي مجانب: دو زاويه ي مجاور که مجموع اندازه ي آنها 180 درجه باشد.

دو زاويه ي متمم: دو زاويه که مجموع اندازه ي آنها 90 درجه باشد.

دو زاويه ي مکمل:‌دو زاويه که مجموع اندازه ي آنها 180 درجه باشد.

حالا ممکن است که سه زاويه يا بيشتر با هم زاويه ي قائمه يا نيم صفحه تشکيل دهند.

مجموع زاويه هاي داخلي در مثلث 180 درجه مي باشد.

با توجه به شكل زير در زاويه ي متقابل به رأس داريم:

زاويه ي بين دو نيمساز مجاور، برابر با نصف مجموع دو زاويه مي باشد.

از برخورد يک خط اريب با دو خط موازي 8 زاويه ي حاده و منفرجه به وجود مي آيد. که زواياي حاده با يکديگر برابر دو زواياي منفرجه نيز با يکديگر مساوي مي باشند.

تعريف زاويه ي خارجي: زاويه اي که از امتداد يک ضلع مثلث با ضلع مجاورش ايجاد مي شود، زاويه ي خارجي ناميده مي شود. در شکل زير ضلع AC را امتداد مي دهيم زاويه اي که از امتداد اين ضلع با ضلع مجاورش به وجود مي آيد زاويه ي خارجي ناميده مي شود.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, | 9:9 PM | نویسنده : معلم ششم |


 


 


 


 


 


 


 

 


 


 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, | 8:57 PM | نویسنده : معلم ششم |

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:, | 5:32 PM | نویسنده : معلم ششم |

پاورپوئینت سفری به اصفهان از کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی


 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:, | 3:47 PM | نویسنده : معلم ششم |
تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 10:44 PM | نویسنده : معلم ششم |

نيرو


 


در همه اين موارد نيروي دست يا نيروي پاي شخص باعث حركت ، جابه جايي، تغيير شكل يا تغيير جهت جسم مي شود.


تعاريف:

نيرو كشش و رانش است.


نيرو عاملي است كه باعث حركت اجسام ساكن مي شود.


موضوعات مرتبط: پایه ششم دبستان
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 10:39 PM | نویسنده : معلم ششم |

 

برای دانلود لباس های محلی ایران روی لینک ریز کلیک کنید

 

http://s3.picofile.com/file/7536783652/lebashay_mahali_iran.zip.html


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 8:16 PM | نویسنده : معلم ششم |

1 . دلیل افزایش مصرف کاغذ در سراسر دنیا چیست ؟ ج : افزایش شدید جمعیت

2 . آیا با این میزان مصرف کاغذ تولید آن به روش ­های سنتی و دستی امکان پذیر است ؟ ج : خیر

3 . چه نوع مواد و وسایلی در کارخانه­ ی کاغذ سازی به کار رفته است ؟ جنس وسایل به کار رفته از چیست ؟ ج : اره ، رنده ، غلتک ، سرند ، دستگاه چوب خردکن و دیگ خمیر سازی ـــ جنس آن ­ها از آهن است .

4 . کدام ویژگی­ های آهن سبب شده تا این فلز به طور وسیع در اغلب صنایع بزرگ کاربرد داشته باشد ؟ ج : 1. فراوان است 2. هزینه­ ی استخراج آن از سایر فلزات کم­تر است 3. سخت و محکم است .

5 . چرا برای خشک کردن خمیرکاغذ و تبدیل آن به ورقه­ های نازک کاغذ ، از غلتک­ های بزرگ آهنی استفاده می­ شود ؟ ج : زیرا 1. آهن فلز سخت و سنگین و مقاومی است 2. باعث می­ شود آب ورقه­ های کاغذ سریع خارج شود .

6 . برخی از ویژگی­ های آهن را نام ببرید . ج : آهن فلز سخت و محکمی است ــ در طبیعت به فراوانی یافت می­ شود ــ در رطوبت و هوای آزاد سریع زنگ می­ زند ــ وزن آن زیاد است .

7 . در کدام سوره و چه آیه­ ای خدا در مورد آهن سخن گفته است ؟ و چه فرموده است ؟ ج : خداوند در سوره ­ی حدید ، آیه­ ی 25 فرموده است : « آهن را که در آن قدرت و استحکام و منافعی برای مردم است ، فرو فرستادیم »

 

. چند فلز نام ببرید . ج : آهن ، طلا ، مس ، آلومینیم ، جیوه ، سرب و ...

2 . ویژگی های عمومی فلزات را بنویسید . ج : به غیر از جیوه همه ی فلزات جامد هستند ـ رسانای جریان برق هستند ـ رسانای گرما هستند ـ به شکل ورق و مفتول تبدیل می شوند ـ درخشندگی زیادی دارند ـ از سایر مواد سنگین ترند ـ با ضربه نمی شکنند .

3 . آلیاژ چیست ؟ ج : برای استحکام بیشتر فلزات آن ها را با هم یا با مواد دیگر ترکیب می کنند ، که به آن آلیاژ می گویند .

4 . فولاد و چدن چگونه ساخته می شوند ؟ ج : فولاد و چدن آلیاژهای آهن هستند که از ترکیب آهن و کربن به دست می آید ؛ در فولاد کربن کمتر و در چدن کربن بیشتری به کار می رود .

5 . آهن زنگ نزن ( آهن ضد زنگ ) چگونه ساخته می شود ؟ ج : آلیاژی از آهن است که در آن علاوه بر آهن و کربن از فلز کروم نیز استفاده می شود .

6 . کدام فلز سمی است ؟ ج : فلز سرب سمی است و از تماس طولانی با آن پرهیز کنید .

7 . در ساخت هرکدام از موارد زیر از چه فلزی ساخته می شود ؟ چرا ؟

الف : زیور آلات : از طلا ، به دلیل درخشندگی و زیبایی زیاد و انعطاف پذیری آن

ب : بدنه ی اتومبیل : از آهن ، به دلیل مقاومت و محکم بودن آهن

ج : روکش قرص : از آلومینیم ، چون به راحتی به ورق نازک تبدیل می شود و با مواد خوراکی سازگاری زیادی دارد .

د : سیم برق : از مس ، چون با توجه به قیمت آن رسانای بسیار خوبی است .

ر : فرغون : از آهن ، چون محکم و سخت است .

و : دوچرخه : از آلومینیم ، چون سبک و مقاوم است و بعضی از آهن چون محکم و مقاوم است .

8 . در مرحله ی تهیه ی خمیر کاغذ علاوه بر آب اکسیژنه از چه چیز دیگری استفاده می شود ؟ ج : از اسید

9 . اسید در چه جاهایی کاربرد دارد ؟ ج : در زندگی روزانه و در صنایع

10 . اسیدها به چند دسته تقسیم می شوند ؟ ج : دو دسته 1ـ اسیدهای خوراکی 2ـ اسیدهای صنعتی

11 . سه ویژگی اسیدهای صنعتی را نام ببرید . ج : 1ـ سمی هستند 2ـ غیر قابل لمس اند 3ـ خوردنی نیستند .

12 . جوهر نمک چیست ؟ ج : یک اسید صنعتی قوی ، غیر قابل لمس و خوردن

13 . اسیدهای خوراکی چه مزه ای هستند ؟ ج : ترش مزه اند .

14 . چند میوه که اسید خوراکی دارند را نام ببرید . ج : لیموترش ، پرتقال و کیوی

15 . کاغذ پی اچ چیست ؟ ج : وسیله ی شناسایی اسیدها است .

16 . هنگام استفاده از جوهر نمک در خانه چه نکاتی را باید رعایت کرد ؟ ج : از تماس مستقیم آن با دست جلو گیری کنید ــ همچنین از تنفس بخار ناشی از محلول جوهر نمک پرهیز کنید .

17 . اگر سنگ مرمر خرد شده را با جوهر نمک و سرکه و آب در سه لیوان جداگانه مخلوط کنیم ، چه اتفاقی می افتد ؟ ج : سنگ مرمر در جوهر نمک حل می شود ، ولی در سرکه فقط مقداری از آن حل می شود و در آب حل نمی شود .

18 . اگر برگ یک گیاه را به جوهر نمک آغشته کنیم چه اتفاقی می افتد ؟ ج : بعد از مدتی برگ کم رنگ می شود و در نهایت رنگ سبز برگ از بین می رود .

19 . چرا ورود فاضلاب کارخانه ها به رودخانه ها ، مزارع و ... به آن ها آسیب می رساند ؟ ج : زیرا PH آب ( قدرت اسیدی آب ) را تغییر می دهد و باعث لطمه دیدن یا مرگ جانداران می شود .

20 . تهیه ی کاغذ از دو روش ساخت با چوب و بازیافت آن چه تأثیری روی موارد زیر دارد ؟

الف : مقدار مصرف برق : در بازیافت کاغذ در مصرف برق صرفه جویی می شود .

ب : آلودگی هوا : قطع درختان باعث نابودی درخت ها می شود و آلودگی هوا افزایش می یابد .

ج : قیمت تمام شده : هزینه ی تولید کاغذ از چوب بسیار بیشتر از بازیافت کاغذ است .

د : مقدار مصرف آب : در روش بازیافت ، مصرف آب به مراتب کمتر است

 

سخت آشفته و غمگین بودم …
به خودم می گفتم:

بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم می گیرند

درس ومشق خود را …
باید امروز یکی را بزنم ، اخم کنم

و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند …

خط کشی آوردم

در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم ...


سومی می لرزید ...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود ...


دفتر مشق فاظمه گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله خانم، اینجا
همچنان می لرزید ...
"پاک تنبل شده ای بچه بد"
"به خدا دفتر من گم شده خانم همه شاهد هستند"
"ما نوشتیم خانم"

بازکن دستت را ...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد ...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد ...
همچنان می گریید ...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان زهرا، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ...

گفت : خانمایناهاش،
دفتر مشق فاطمه !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید ...

صبح فردا دیدم
که فاظمه با مادرش و یکی خانم دگر
سوی من می آیند ...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
مادرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و فاطمه را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده خانم؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه خانم...

چشمم افتاد به چشم کودک ...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر …

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به مادر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام …
او به من یاد بداد درس زیبایی را ...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری

نه کنم تنبیهی


یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز ...
هــرگــز


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 6:48 PM | نویسنده : معلم ششم |

تعبیر خواب آنلاین


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 6:34 PM | نویسنده : معلم ششم |

سلام دوستان معلم ششم

آزمون آنلاين علوم درس چهاررابرايتان آماده كردم ازدانش آموزانتان امتحان بگيريد.ابتدا لينك سؤالات تستي رادريافت، ودركلاس كاركنيدسپس آزمون بگيريد.

نمونه سوالات تستي علوم درس چهار

عزيزم براي شروع آزمون روي تصويرزيركليك كنيد

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 6:30 PM | نویسنده : معلم ششم |

 

 

سؤالات تستي علوم درس 5راازلينك زيردريافت كنيد به زودي آزمون آنلاين اين درس راهم خواهم گذاشت.

 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, | 6:24 PM | نویسنده : معلم ششم |

برای دانلود پاورپوینت درس شکلی دیگر تفکر و پژوهش روی شکل کلیک نمایید


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 10 آذر 1391برچسب:, | 5:37 PM | نویسنده : معلم ششم |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By SlideTheme :.